چکیده
مقوله هویت یابی در کودکان به علت اهمیت فوق العاده ای که در آموزش و پرورش ایشان دارد، در دهه اخیر بیش از پیش مورد توجه محققین روانشناسان و جامعه شناسان قرار گرفته است . دیدگاه نظریه پردازهایی چون آلپورت ، راجرز، فروم، مازلو، یونگ،فرانکل با هدف شناخت رشد اجتماعی از جمله مواردی بودند که در این روند مطالعاتی مورد بررسی قرار گرفتند. هویت در اسناد بین المللی و حقوق داخلی کشورها با عنوان «حق» مورد حمایت قرار گرفته است . نظر به اینکه هویت افراد معمولاٌ در کودکی صورت می گیرد که وی تسلط برعناصر هویتی خود ندارد. حمایت از هویت کودک از اهمیت بالایی برخوردار می گردد. کنوانسیون حقوق کودک عناصر هویت کودک را شامل نام ، تابعیت و ارتباط والدینی در نظر گرفته و در جهت حفظ این عناصر ، تکالیفی را بر دوش دولت ها گذارده است. هویت کودکان دارای ابعاد متعددی است که مهمترین آن ها بعد روانی ، اجتماعی و فرهنگی هستند . روش تحقیق در پژوهش حاضر از نوع توصیفی – تحلیلی بوده و از منابع کتابخانه ای و اسنادی برای گردآوری اطلاعات استفاده شده است. پس از مطالعات نظری همواره این مساله مطرح بود که چگونه میتوان از دیدگاه های روانشناسان انسان گرا در روند برنامه های آموزشی بهره برد. این مجموعه چند ویژگی ارزشمند دارد:
1- کل نظریه ی هر روانشناس به شیوه و زبانی ساده برای والدین و مربیان معرفی شده است.
2- برای هر شاخص مهم، فعالیتهای کاربردی تدوین شده است و از انجام موفق آن در خانه و مراکز آموزشی مطمئن هستیم.
3- مجموعه فعالیتهای حاضر مبتنی بر نظریه های روانشناسان فوق می باشد و هیچ دخل و تصرفی در نظریات هر روان شناس پیرو این مکتب نداشته است.
واژگان کلیدی : هویت ، کودک ، ابعاد هویت ، روانشناسی
مقدمه و بیان مسئله
هویت « ویژگی یا کیفیتی است که موجب تمایز و شناسایی کسی از دیگران می شود .» (دهخدا،1385،ج2،ص3188).
گوردن آلپورت ( 1967-1897) یکی از روانشناسان مطرح نظریه ی انسان گرا است . اصل شایستگی در دیدگاه ایشان جایگاه خاصی دارد . به نظر او انسانهای سالم همواره سعی می کنند که کارها را به بهترین شکل ممکن انجام دهند. بدین سبب مهارت و شایستگی در انجام هر کار مطرح میشود.
ویکتور فرانکل (1905-1991) روان شناس و متخصص اعصاب اتریشی معتقد است، انسان ها می توانند هر چیز ارزشمندی را از دست بدهند، مگر بنیادی ترین اصل زندگی خود را که عبارت است از : آزادی انتخاب. انسان همواره آزاد است که در برخورد با موقعیت های هولاناک و دشوار انتخاب کند که چه واکنشی از خود نشان بدهد.
فروم (1900) آلمانی معتقد بود علاوه براینکه زندگی شخصی فرد در دوران کودکی نقش بسیار مهمی در رشد روانی دارد، اما عوامل تاریخی که در تحول نوع بشر اثر می گذارند، در تکوین شخصیت هر فرد نقش بسزایی دارد.اریک فروم معتقد بود که یک فضای اجتماعی سالم می تواند به سلامت شهروندان خود یاری برساند و در مقابل یک اجتماع بیمار می تواند به تشنج خشونت و عصبیت های شهروندان خود دامن بزند.
کارل راجرز (1902) آمریکایی در تئوری خود به این نکته اشاره می کند که هر انسان براساس نوع تجربه ای که از هر اتفاق دارد، برداشت خاصی از آن به دست می آورد و در نهایت زندگی نیز برای آن فرد معنایی ویژه ای پیدا می کند. به این ترتیب تکیه بر تجربه های فردی و اعتقاد و اعتماد به تجربه های انسان ها زیربنای نگرش راجرز نسبت به شخصیت انسان شد.
آبراهام مزلو (1908) نیویورکی در حوزه ی روانشناسی انسان گرا دیدگاه های بسیار نو و بااهمیتی را مطرح کرد. دیدگاه او میتنی براین باور بود که هر انسان می تواند سهم موثری در بهتر کردن دنیا داشته باشد . این سهم موثر زمانی رخ می دهد که ما به انسان ها کمک کنیم تا بر اساس توانایی های خود گام بر دارند و به این باور برسند که می توانند کارهای نیک و باارزشی را انجام بدهند.
از این رو ، شناخت عوامل دخیل در هویت یابی و چگونگی هویت یابی کودکان سوال مهمی است که این پژوهش به دنبال آن است.
ضرورت و اهمیت موضوع
پژوهشگران در رشته های مختلف علمی از جمله روانشناسی ، علوم تربیتی و جامعه شناسی در طول دهه های اخیر مطالعات گسترده ای در هویت یابی کودکان انجام داده اند ( حسینی 1394 ) . اما همچنان کمبود پژوهش های بنیادین و کاربردی در زمینه هویت یابی کودکان احساس می گردد.
کودک سالم
وظیفه مراقب کودک این است که به کودک یاری دهد تا خویشتن را دقیق بشناسد و خویشتن خود را شکل بدهد . از دیدگاه آلپورت خویشتن، شناخت و احساسی است که هر فرد نسبت به خود دارد. بدون شک این خویشتن ویژه، اختصاصی و منحصر به فرد است .
آلپورت معتقد است که خویشتن هر فرد از لحظه ی تولد تا دوران بلوغ هفت مرحله دارد . رعایت صحیح این هفت مرحله به سلامت فرد کمک می کند.
1- خود جسمانی
زمانی که نوزاد به دنیا می آید شناختی از خود ندارد. او نمی تواند بین دنیای خود و محیط پیرامون تفاوتی قایل شود. نوزاد همه چیز را یک کلیت می بیند اما از طریق ارتباط دیگری و تجربه های ادراکی به آرامی می تواند بین خود و دنیای بیرون تفاوت قایل شود .
2- تشخیص هویت خود
دومین مرحله از رشد، حس تشخیص هویت خود است. کودک در این مرحله از هویت مداوم خود به عنوان شخصی جداگانه آگاه می شود. این مرحله معمولاٌ از یک سالگی آغاز می شود. او نام خود را می فهمد، می تواند خود را در آینه تشخیص بدهد. «من» کودک شکل می گیرد و می تواند «من» را تشخیص دهد.
3- احترام به خود
سومین مرحله ی پرورش خویشتن ، مرحله ی احترام به خود است . این مرحله از دو سالگی تا انتهای سه سالگی ادامه پیدا می کند . در این مرحله کودک می اموزد که او دوست داشتنی است، توانایی هایی دارد که این توانایی ها موجب افتخار و غرور در او می شود. مراقب باید سعی کند که هر چه بیشتر به این غرور و افتخار کمک کند. کودک در این دوران می کوشد توانایی های خود را بشناسد و آن توانایی ها را اعمال کند. بدین سبب به نوعی استقلال را تجربه می کند و دوست دارد مستقل باشد.
4- گسترش خود
چهارمین مرحله، گسترش مفهوم خود است. این مرحله از چهار سالگی آغاز می شود. کودک در این دوره از وجود دیگران و اشیا آگاهی کامل به دست آورده است و می داند که کدام یک از این افراد و اشیا برای او یا در ارتباط با او هستند.در این مرحله کودک می کوشد شناخت گسترده تری از خود، حوزه ی فعالیت ها ، توانایی ها و ارتباط ها پیدا کند.
کودک در این دوره از مالکیت استفاده میکند . مالکیت ارزشی است که او را بیشتر با خویشتن آگاه می کند.او مرتب از جمله ای مانند : "این مال من است " استفاده می کند.
5- تصور از خود
این که کودک چگونه خود را می بیند،پنجمین مرحله از رشد خویشتن از دیدگاه آلپورت است. این مرحله معمولاٌ از پنج سالگی آغاز می شود.کودک معمولاٌ براساس احساسی که بزرگترها نسبت به او دارند، تصویر خود را می سازد.به همین دلیل ضروری است که به او کمک شود تا تصویرمثبت و خوبی از خود به دست بیاورد. کودکان بزرگترهای خود را عقل کامل می دانند و موجوداتی بدون عیب و نقص و فکر می کنند.اگر بزرگترها معتقدند که کودک تنبل است، کودک فکر می کند حتماٌ تنبل واقعی است.
6- خود معقول
معمولاٌ کودکان از شش سالگی وارد این مرحله می شوند.در این مرحله «خود» مانند حریفی معقول پدیدار می شود تا آغاز دوران بلوغ ادامه پیدا می کند. او در این مرحله می آموزد که فکر کند، منطق و دلیل بیاورد و به دنبال پیدا کردن راه حل باشد.
7- تلاش اختصاصی
تلاش اختصاصی آخرین مرحله ی پرورش «خود شدن» از دیدگاه آلپورت است. این مرحله از دوران بلوغ شروع می شود.کودک در دوسالگی در پی تشخیص هویت خود بود،حالا او با نگرشی کاملاٌ متفاوت و با تجربه هایی که به دست آورده است سعی می کند که این هویت را دقیق تر و کامل تر بیابد.پرسش «من کیستم؟» همواره با اوست.
او می خواهد بداند کیست،از کجا آمده و قرار است به کجا برود. در این مرحله نوجوانان بیشتر به رویاها، آرزوها و هدفهای زندگی خود فکر می کند.
انسان سالم
نوع حضور انسان از دوران کودکی در محیط زندگی خود بسیار مهم است.به نظر فرانکل هر چه تجربه های کودک در زندگی بیشتر باشد، گسستره ی درک، شناخت و تشخیص او نیز بیشتر خواهد شد.
از مهمترین مواردی که میتوان به متنوع شدن تجربه های کودک یاری رساند، تقویت حواس پنجگانه است. آنچه که کودک در سایه ی تجربه ، کار و فعالیت با اشیا و موقعیت ها بدست می آورد، به نوعی پیشینه کودک را می سازد. هر تجربه موجب می شود، تا سطح آگاهی های او ارتقا یابد.
به اعتقاد فرانکل نگرشی که ما نسبت به موقعیت ها داریم مهم تر از آن موقعیت است. به همین دلیل بسیاری از موقعیت ها به خودی خود خوب یا بد نیستند، بلکه نوع نگاه ما به آن موقعیت است که آن را خوب یا بد می کند.
فرانکل معتقد است که یک انسان سالم همواره به آینده می نگرد و سعی می کند که با رویاها و آرزوهای خود یک تصویر ذهنی از آینده ای خود داشته باشد.
اریک فروم بیش از پرداختن به ویژگی های انسان سالم به چند نیاز انسان اشاره می کند و این که برای دستیابی به شخصیت سالم لازم است که نیازهای زیر در فرد توجه کرد.
1- نیاز به وابستگی
وابستگی از دیدگاه فروم تعلقاتی است که انسان برای تداوم زندگی خود به انسان های دیگر، به جامعه، و به طبیعت اطراف خود دارد. انسان یک موجود اجتماعی است و نیاز دارد که هم مورد توجه قرار گیرد و هم توجه کند.
2- نیاز به رشد و تعالی
هر انسانی این نیاز را دارد که هر روز در مسیر رشد و بالندگی قرار بگیرد. یک زمانی این رشد و بالندگی محدود به افزایش قد و وزن است. اما پس از مدتی سایر جنبه های رفتاری ، توانایی و استعدادها معنا پیدا می کند.
3- نیاز به هویت
همه ی انسان ها نیاز دارند که احساس هویت کنند. هویت به معنای این که هر فرد نیاز دارد بداند کیست و چیست. به عبارت دیگر پیشینه ای است که هر فرد در زندگی خود می خواهد و باید داشته باشد.این که کودک از چه خانواده ای است از چه قوم و فرهنگی است، پیشینه مإهبی و یا اعتقادی آن ها چیست، ازَ چه ملیتی است و ...می تواند بخشی از این هویت باشد.فرهنگی که هر فرد در زندگی دارد و این فرهنگ او را از سایرین جدا می سازد.این جداسازی یعنی این که به فرد ویژگی هایی می دهد که تفاوت ها و تمایز او را با2ح دیگران مشخص می کند.
همین که کودک از بازگو شدن خاطرات کودکی خود لذت می برد و یا دوست دارد فیلم و یا عکس های نوزادی خود را ببیند و یا درباره ی زندگی گذشتگان خود سوال می کند، بخشی از این تلاش برای کسب هویت است.
حس هویت با حس مالکیت آغاز می شود. حس مالکیت در دوران خردسالی بخشی از رشد کودک است و باید به کودک کمک کرد تا این حس را به خوبی تجربه کند.
مادر من، پدر من، لباس من، اسباب بازی من، اتاق من، و ....بخشی از این رشد است. به کودکان زیر 3 سال به طور جدی باید در این مورد کار کرد.
فروم معتقد است وقتی از خردسالی مقدمات حس هویت با کودکان کار می شود، آن ها در بزرگالی از تعصب نسبت به خانواد، قوم و ملیت خود رها می شوند. چون در دوره نوجوانی فرصت می کنند با دید انتقادی این پیشینه را بررسی کنند و در دوره جوانی و میانسالی با خود و عواطف یگانه می شوند.
از دیدگاه راجرز تصویری که هر فرد از خود دارد بسیار مهم است. اگر این تصویر مثبت،مفید و با مهر و محبت باشد، شخصیت فرد نیز به همان اندازه سالم خواهد بود. این تصویر مثبت را می توان از همان بدو تولد در نوزاد به وجود آورد.نوزاد براساس آن چه می بیند، می شنود، لمس می کند و می بوید تشخیص می دهد و سپس تصویری از خود به دست می آورد. وقتی هر آنچه که در پیرامون کودک است، سرشار از عشق باشد، کودک بدون شک تصویر مثبتی از خود به دست می آورد.
به اعتقاد مزلو اگر کودک در جریان رشد طبیعی خود در انتخاب آزاد گذاشته شود، او آنچه را برای رشدش مناسب باشد، انتخاب خواهد کرد ....یعنی او بهتر از هر کسی دیگر می داند که چه چیزی برایش خوب و مناسب است.
بحث و نتیجه گیری
با توجه به نتایج و یافته های تحقیق می توان گفت که هویت کودکان دارای ابعاد متعددی است که مهمترین آنها بعد فرهنگی ، اجتماعی و روانی هویت است. هویت فرهنگی ، وجوهی مانند زبان، دین، سنن،ارزش ها،توقعات،دانش ها و اسلوب زندگی را در بر می گیرد. بعد روانی هویت ، باید علاوه بر شناخت اجتماعی به عواطف و احساسات کودک نیز اشاره کرد.اما مهمترین بعد هویتی کودک یعنی بعد اجتماعی خود هویت اجتماعی بطور خلاصه عبارتند از : خانواده ، زبان ، دین ، زادگاه ، شغل ، سن ، جنسیت، اعتقادات ، ملیت و تاریخ نام برد.
بر اساس دیدگاههای آلپورت ، فرانکل ، فروم ، راجرز و مازلو:
آن چه از کودک احساس میکنید به کودک منتقل می شود.
به کودکان یاد بدهید از شادی های کوچک زندگی لذت ببرید.
وجدان اخلاقی نیرویی دوست می دارد.
کودک محور تغییر ، رشد و حرکت است.یعنی بواسطه استعدادهایش تعین کننده ی جریان رشد خود است.
مربیان باید فرصت های را به وجود بیاورند تا کودکان خود را باور کنند. باور کردن خود یعنی توجه به توانایی ها ، استعدادها و سهمی که هر یک از ما برای بهتر کردن دنیا داریم.
منابع و ماخذ :
- بخشنده بالی ، عباس ، 1385 ، بررسی مراحل شکل گیری هویت دینی کودکان و نوجوانان ، تهران ، مرکز پژوهش های صدا و سیما
- موسسه پژوهشی کودکان دنیا ، 1385، الگوی کودک سالم ، تهران ، نشر قطره
- سلحشور، سمانه ، مرتضوی ، زهره ، 1397 ، یزد ، یافته های اینترنتی
- شعبانی ، رضا ، 1385، ایرانیان و هویت ملی ، تهران ، سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد
- دو فصلنامه علمی – ترویجی فقه و حقوق خانواده (ندای صادق) ، پاییز و زمستان 1387، سال سیزدهم ، شماره 49